بهداشت جسم و جان در نگاه پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم)

منتشرشده توسط حمید حاجی اسمعیلی اردکانی در تاریخ

 

اين مقاله به اهميت بهداشت جسم و جان در سيره و سخن پيامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) پرداخته و در ادامه مطالبي چون تاريخچه و جايگاه و ابعاد بهداشت و ذكر مصاديقي در اين خصوص و راههاي وصول به آن و در نهايت آثار و ثمرات دنيوي و اخروي آن را بيان نموده است.
سلامت جسم و جان براي هر انساني از جمله آرزوهاي هميشگي اوست اگر چه برخي به لحاظ محروميتهاي موجود، آن را دور از دسترس و بلكه ناممكن مي‏پندارند اما بسياري هم هستند كه دست يافتن به اين امر مهم را براي خود و جامعه امري ممكن و كاملاً شدني مي‏دانند. اصولاً اين موضوع از ريشه‏هاي اصلي و اساسي يك جامعه مترقي است. جامعه‏اي متكامل شمرده مي‏شود كه تمامي اهرم‏هاي كمالش بر مبناي سلامت جسم و روان افرادش پايه ريزي شده باشد و از اين روست كه امروزه خوشبختانه سازمانهاي داخلي و حتي بين المللي نيز جهت عينيت بخشيدن به اين امر مهم به پا خاسته‏اند. زيرا مي‏دانند كه ناديده گرفتن اين مسئله مهم در طول تاريخ حيات بشر، چه خسارتهاي جبران ناپذيري را ببار آورده است و لذا بسيار مناسب است كه در تبيين اين موضوع مهم از الگوهاي ديني و متون مذهبي كمك گرفته شود و به جاست كه آداب زندگي پيامبر بزرگوار در بعد نظافت و بهداشت بار ديگر بازخواني گردد تا بشريت امروز كه بيش از هر زماني ديگر تشنه دستاوردهاي انبياست از آب زلال وحي سيراب گردد.
بهداشت جسم و جان در كلام پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم)
بهداشت: عبارت است از ايجاد كامل تندرستي بدني، رواني، اجتماعي و فقدان هر نوع ناتواني جسماني و به عبارت ديگر، داشتن علوم و هنر پيشگيري از بيماريها و طولاني كردن عمر و بالا بردن سطح سلامت و توانائي بشر. البته بايد توجه داشت كه صرف نداشتن بيماري جسمي به معني سالم بودن نيست بلكه در نگاه سازمان جهاني بهداشت، سلامت عبارت است از تأمين رفاه كامل جسمي رواني و اجتماعي، پس هر كه بيماري جسمي ندارد دليل سلامت او نيست بلكه شخص سالم كسي است كه از سلامت روح نيز برخوردار باشد. (1)
تاريخچه بهداشت:آنچه كه نقل شده است سابقه تاريخي آن بر مي‏گردد به 3900 سال قبل از ميلاد مسيح، در آن زمان بيماري صرفاً يك بلاي آسماني به شمار مي‏آمد و كسي در حال بيماران دخالت نمي‏كرد و بيمار مي‏بايست خودش خوب شود و يا بميرد. در آن زمان مردي بنام اسقلبيوس (اسكولاب) در يونان زندگي مي‏كرد او اولين كسي بود كه به فكر افتاد تا چاره‏اي براي بيماران پيدا كند و نام خود را طبيب گذاشت. روزي به خانه آمد دخترش بنام «هيژي» بوي گفت: خوب است شما به جاي صرف وقت براي پيداكردن داروي بيماران كاري كني كه از بيماري پيشگيري شود. اين باعث شد كه به فكر پيشگيري بيفتد و لذا شروع كرد به مردم دستورات پزشكي و پيشگيري دادن و بالأخره در سال 1948 بعد از ميلاد مسيح(ع) اساسنامه سازمان جهاني بهداشت به تصويب رسيد. (2)
جايگاه بهداشت در اسلام:

الف)آيات

قرآن كريم انسانهاي طيّب و پاكيزه را در رديف توبه كنندگان معرفي مي‏كند. آنجا كه فرموده است «انّ اللّه يحب التوّابين و يحبّ المتطهرين»(3) يعني خداوند انسانهاي پاكيزه و با طهارت را دوست دارد. در آيه ديگر همسران مؤمنين را در بهشت جفتهاي پاكيزه مي‏داند(4) و در سوره مائده غذاهاي حلال را طعام پاكيزه معرفي مي‏كند اينكه با عبارت «قل لا يستوي الخبيث و لا الطّيب»(5)، (هرگز پاك و ناپاك برابر نيست)، و با بكارگيري كلمه طيب بيش از 35 بار در قالب مشتقات خود در ستايش پاكان و كلمه خبيث بمراتب كمتر در مزمت ناپاكان، همه اينها بيانگر اهتمام فوق العاده قرآن كريم است به طهارت و پاكيزگي.
ب) روايات

موضوع طهارت و پاكيزگي آنقدر مهم است كه در اكثر كتابهاي فقهيه و رساله‏هاي عمليّه، باب طهارت در آغاز كتاب آمده است و اين بيانگر ويژگي اوست كه بدون رعايت اين مسئله، بسياري از اعمال انسان نا تمام خواهد بود. پيامبر اعظم(ص) اهميت اين موضوع را با عبارتهاي متفاوت بيان فرموده است. در جايي فرموده است «يا انس اكثر من الطّهور يزد اللّه في عمرك»(6) يعني، خود را زياد شستشو كن تا خداوند عمرت را زياد كند و در جايي ديگر از حضرت نقل شده است، «انّ الاسلام نظيفٌ فتنظّفوا فانّه لا يدخل الجنة الّا نظيف»(7) يعني اسلام پاكيزه است شما هم پاكيزه باشيد و همانا جز پاكيزگان وارد بهشت نخواهند شد، و در بيان ديگر فرموده است «هر چه مي‏توانيد پاكيزه باشيد زيرا كه خداوند، اسلام را بر پاكيزگي نهاده است و هرگز جز پاكان به بهشت راه نخواهند يافت»(8) يعني طهارت و پاكيزگي ميدان وسيعي دارد و هر چه انسان در اين مورد دقت و تلاش نمايد باز مرحله بالاتري دارد و بالأخره اينكه حضرت فرموده است «خدا طيّب است و پاكيزگي را دوست دارد، بزرگوار است و بزرگواري را دوست دارد، بخشنده است، بخشندگي را دوست دارد، پس جلو خانه‏هاي خود را پاكيزه سازيد و خود را شبيه يهودان نكنيد»(9) و همچنين فرموده است «خداوند متعال كثافت و ژوليدگي را دشمن دارد از او متنفر است». (10)
ابعاد نظافت و بهداشت

الف) طهارت ظاهر

تمامي اصول و اسلوبي كه در راستاي سلامت بدن انسان و جسم او به كار مي‏رود بهداشت ظاهري مي‏گويند. و پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) در اين مورد نيز بهترين الگو و اسوه انسانها است. و اينك به بخشي از مصاديق آن كه در كلام پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است به اختصار اشاره مي‏گردد.
پيامبر و بهداشت دهان
امروزه ثابت شده است كه رعايت بهداشت دهان و دندان يكي از فاكتورهاي مهم سلامت انسان است و بسياري از آلودگيها و ميكربها از اين طريق وارد بدن مي‏شوند و لذا پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) نيز نسبت به اين مسئله اهميت فوق العاده نشان داده است. حضرت در بياني فرموده است: «دندانها را تميز كنيد زيرا مايه نظافت است و نظافت مايه ايمان و ايمان همراه صاحبش در بهشت است»(11) و در سخن ديگرش آمده است: «مرا آنقدر به مسواك فرمان دادند تا آن كه بر دندانهاي خود بيمناك شدم»(12) و در جاي ديگري فرموده است «انّ افواهكم طرقٌ للقرآن فطيّبوه بالسواك» يعني «دهانهاي شما معبر قرآن است آنرا با مسواك پاك كنيد»(13) بالأخره در اين باره پيامبر اكرم(ص) بيانات بسياري دارد از جمله اينكه (مسواك زدن نصف ايمان است، مسواك زدن فصاحت مرد را زياد مي‏كند، و يا موجب پاكي دهان و رضايت پروردگار و روشني چشم است و يا لثه‏ها را محكم مي‏كند و بوي دهان را ببرد و معده را به صلاح آورد و درجات بهشت را بيفزايد و خداوند را خشنود و شيطان را به خشم آورد)(14) و يا دو ركعت نماز با مسواك بهتر است از هفتاد ركعت بدون مسواك و باز فرمود: «هر وقت جبرئيل نزد من آمد مرا به مسواك زدن فرمان داد». (15)
پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) و بهداشت سر و صورت
اين مورد نيز از موارد تأكيد شده اسلام است و از باب بهداشت و درمان به آن تصريح دارند. پيامبر اعظم(ص) در بياني مي‏فرمايد: «محاسن خود را شانه بزنيد و ناخن‏هاي خود را كوتاه كنيد زيرا كه شيطان ميان گوشت و ناخن جاريست»(16) در كتاب چهارده معصوم در سيره عملي پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است: «حضرت تميزترين اعراب بود. در مسواك زدن وسواس عجيبي داشت، هميشه سر و رويش پاكيزه بود، موهايش را شانه مي‏زد و همواره بوي خوش از او به مشام مي‏رسيد»(17) اميرالمؤمنين(ع) مي‏فرمايد: «پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) موهاي خود را شانه مي‏زد و اكثر اوقات آن را با آب صاف مي‏كرد و مي‏فرمود آب براي خوشبو كردن مؤمن كافيست»(18) و در روايت ديگر از پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) رسيده است كه «ازاله موهاي زير بغل باعث از بين رفتن بوي بد مي‏شود و يا عطر زدن و با تيغ موي سر را تراشيدن و ازاله موهاي بدن از اخلاق انبياء است»(19) و نقل شده است كه حضرت هزينه‏اي كه جهت معطر كردن خود صرف مي‏كرد بيشتر بود از هزينه‏اي كه براي غذا پرداخت مي‏نمود. و باز مرحوم علامه مي‏گويد: حضرت شانه مي‏زد و سر خود را با انواع شانه‏ها مرتب مي‏كرد و قبل از خارج شدن از منزل جهت نماز، ناخن‏هاي خود را مي‏گرفت و سبيلش را كوتاه مي‏كرد و مضمضه كردن آب در دهان و استنشاق و ازاله موهاي زائد بدن را از سنّت انبياء مي‏دانست». (20)
پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) و بهداشت لباس
طهارت و پاكيزگي لباس آدمي آنقدر مهم است كه قرآن كريم در اين خصوص به پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) دستور مي‏دهد كه «لباست را پاكيزه كن»(21) در روايت آمده است كه پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از ژوليدگي و پريشاني تنفّر داشت و حضرت از لباسهايش مراقبت مي‏كرد و آن را وصله مي‏نمود و كفش خود را پينه مي‏زد و بيشتر كاري كه در خانه انجام مي‏داد خياطي(22) بود، حضرت مي‏فرمايد: «لباس خود را تمييز كنيد و موهاي خود را كم نمائيد و آراسته و پاكيزه باشيد زيرا يهودان چنين نكردند و زنانشان زنا كار شدند»(23) و در نقل ديگر آمده است كه مي‏فرمايد: «البس جديداً و عش حميداً» يعني «لباس نو بپوش و بانام نيك زندگي كن». (24) و باز فرموده است «لباس خود را نيك كنيد و لوازم خود را اصلاح نمائيد»(25) مرحوم علامه طباطبائي مي‏گويد: «اكثر لباسهاي پيامبر سفيد بود و خود حضرت مي‏فرمود: «به زنده هايتان لباس سفيد بپوشانيد و با آن مردگانتان را دفن كنيد»(26) امام صادق(ع) مي‏فرمايد: «پيامبر(ص) از پوشيدن چيزي كه سياه بود كراهت داشت»(27) از مجموع اين احاديث چنين بر مي‏آيد كه لباس سفيد شايسته اندام يك مسلمانان است هم به لحاظ روشني آن و هم اينكه لباس سفيد، زودتر و بهتر آلودگيها را نشان مي‏دهد و انسان نسبت به طهارت آن سريعتر اقدام مي‏نمايد.
ب) طهارت باطن

عمده و اساس پرهيز از هر نوع آلودگي همان طهارت باطن است و شايد دليل اصلي پاكيزگي ظاهري نيز همين باشد. چرا كه بدون دست يافتن به طهارت ظاهري رسيدن به طهارت معنوي غير ممكن مي‏باشد و انبياء الهي در اوج اين كمال بودند و مأموريت اصلي آنها نيز هدايت بشر به همين سمت و سو است. قرآن كريم درباره اهل بيت (ع) مي‏فرمايد: «جز اين نيست كه خدا مي‏خواهد آلودگي را از شما اهل بيت دور كند و پاك و پاكيزتان گرداند»(28) در سخن پيامبر اعظم(ص) طهارت نخستين چيزي است كه مورد حسابرسي قرار مي‏گيرد، و يا هيچ نمازي بدون طهارت قبول نخواهد شد و يا طهارت بخشي از ايمان است»(29) و اصولاً ضرورت ايمان و تقوي نيز براي پرهيز از آلودگي جان آدمي معرفي شده است، آنجا كه علي (ع) مي‏فرمايد: «خداوند ايمان را براي پاك شدن از شرك واجب فرموده است و باز فرموده: (كه تقواي الهي داروي بيماري دلهاي شماست و پاك كننده آلودگي جانهايتان). چه اين كه حضرت در مقام ديگر فرموده است «حال كه از پاكيزه بودن چاره‏اي نداريد پس خود را از پليدي عيوب و گناهان پاك كنيد. »(30) قرآن و عترت راه وصول به طهارت روح و جان را مشخص كردند و اينك به برخي از آنها اشاره مي‏گردد.
الف) اجتناب از پرخوري
اين مورد نه تنها در طهارت جسم بلكه در سلامت جان نيز بسيار اهميت دارد. در كلام بزرگان چنين آمده است كه «ابغض الاشياء بطنٌ مملو»(31) يعني مبغوض‏ترين چيزها شكم پر است، در سخن ديگري آمده است «لا تميتوا القلب بكثرة الطعام فانّ القلوب تموت كالزّرع اذا كثر الماء» يعني «با زياد خوردن قلب را نميرانيد چرا كه قلب مانند زراعت است. همانطور كه اگر به زراعت آب زياد داده شود از بين مي‏رود قلب انسان نيز از پرخوري صدمه مي‏بيند»(32)
در جرياني معروف آمده است كه طبيبي وارد مدينه شد تا بيماران آن شهر را مداوا نمايد هر چه صبر كرد كسي به او مراجعه نكرد. وقتي علّت آن را پرسيد، به وي گفته شد، دين ما آموخته است كه وقتي اشتهاء به غذا نداري از خوردن آن پرهيز كن و هرگاه هم كه با ميل و رغبت مشغول غذا خوردن هستي، كمي قبل از سير شدن از غذا دست بكش، و همين امر موجب شد كه كمتر كسي مريض شود، لذا به طبيب هم نيازي ندارند. آري با قطع نظر از صحت و سقم تاريخي اين داستان، اين مسئله ثابت شده است كه علت اصلي بسياري از بيماريهاي جسمي و روحي پرخوري و زياده روي در آن است. و پيامبر اعظم(ص) نيز مؤمن را از پرخوري بري‏ء دانسته است. آنجا كه مي‏فرمايد: «كافر هفت شكم دارد و مؤمن يك شكم و يا مؤمن به اندازه شكمش مي‏آشامد و اسراف نمي‏كند ولي كافر حريص است و هرچه مي‏آشامد سير نمي‏شود»(33) در همين راستا علي(ع) به فرزندش امام حسن(ع) مي‏فرمايد: «فرزندم آيا چهار نكته به تو نياموزم كه با رعايت آنها از طبّ بي نياز شوي؟» عرض كرد: «چرا، اي اميرمؤمنان» حضرت فرمود: «تا گرسنه نشدي غذا نخور و هنوز اشتها داري از غذا دست بكش و غذا را خوب بجو و قبل از خوابيدن قضاي حاجت كن. اگر اين نكات را رعايت كني از مراجعه به طبيب بي نياز مي‏شوي»(34) اصولاً روزه كه در شرع اسلام به عنوان يكي از واجبات رسمي و فروع دين تشريع شده داراي ثمرات بسياري است كه يكي از آنها طهارت جسم و جان است، تا آنجا كه درباره‏اش فرمودند «صوموا تصحّوا» يعني روزه بگيريد تا سالم بمانيد. (35) و باز در حديث ديگري آمده است كه «بر شما باد روزه گرفتن كه آن رگهاي شهوت را مي‏بُرد و سرمستي را مي‏بَرد»(36) تا آنجا كه در كلام پيامبر اعظم(ص) آمده است كه «برترين جهاد روزه گرفتن است»(37)
آفتهاي پرخوري
گرچه برخي از مضرات پرخوري از احاديث گذشته نمايان شد اما در اينجا به بخش ديگري از آنها اشاره مي‏گردد. در بيانات پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است كه: «از پرخوري بپرهيزيد كه دل را سخت مي‏كند و اعضاي بدن را در طاعت خدا تنبل مي‏سازد و همتها را از شنيدن پند و اندرز كر مي‏نمايد»(38) و در همين راستا علي(ع) فرموده است «هر كس خوراكش زياد باشد سلامتي‏اش كم مي‏شود و بار زندگي بردوش او سنگين گردد»(39) و در جاي ديگر فرموده است: «سيري، پارسائي را نابود مي‏كند، سيري چه ياور خوبي براي گناهان است، تيزهوشي و پرخوري با هم جمع نمي‏شوند، هرگاه شكم از طعام مباح انباشته شود دل از ديدن خير و صلاح كور شود»(40) و باز فرموده است: «گرسنگي كشيدن چه ياور خوبي است در به بند كشيدن نفس و در هم شكستن عادتهاي آن»(41) و حضرت رضا(ع) فرموده است «هر كه مي‏خواهد تندرست و داراي بدني لاغر و چابك باشد از شام شبش كم كند»(42)
ب) اجتناب از بيكاري و پرخوابي
يكي ديگر از عواملي كه در سلامت جسم و جان مؤثر است كار كردن و پرهيز از پرخوري است. پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است «روز قيامت سخت‏ترين حسابرسي را كسي دارد كه كارهايش را ديگران انجام دهند و خودش بيكار بگردد. گو اينكه كار كردن موجب رنج و زحمت است اما بيكاري موجب فساد و تباهي»(43) و در بيان ديگرش فرموده است «خداوند از شخص تندرست و بيكار كه نه در كار دنياست و نه در كار آخرت نفرت دارد»(44) و در همين راستا از حضرت نقل شده است كه مي‏فرمايند: «از پرخوري بپرهيزيد كه صاحب خود را در قيامت تهيدست مي‏گذارد»(45) اميرالمؤمنين(ع) مي‏فرمايد: «چه بسيار خوابهاي شبانه كه تصميمات روز را بر هم زده است» امام باقر(ع) مي‏فرمايد «كه موسي(ع) به خداوند عرض كرد: كدام بنده‏ات نزد تو منفورتر است؟ فرمود: مردار شب و بيكاره روز»(46) و در بيان حضرت صادق(ع) است كه «پرخوابي باعث از دست رفتن دين و دنياست»(47) و بالأخره اينكه امام هفتم(ع) در چند بيان جداگانه فرمودند: «چشمانت را به پرخوابي عادت نده زيرا كه چشمها، نا سپاس‏ترين عضو بدن هستند و يا خداوند از بنده پرخواب بيكار نفرت دارد». (48)
آفتهاي بيكاري و پرخوابي
از مجموع روايات گذشته چنين بر مي‏آيد كه برخي از مضرّات بيكاري و پرخوابي عبارتند از مورد تنفر خداوند قرار گرفتن، فساد و تباهي دامن گير شدن، تهيدستي در قيامت، بر هم زدن تصميمات روز، از دست دادن دين و دنيا، نا سپاس شدن در برابر پروردگار و ده‏ها زيان‏هاي جسمي و روحي ديگر كه در زبان روايات اهل بيت(ع) بيان شده است.
ج) مراقبت كردن از پاكي دل

شايد بتوان گفت كه بهداشت باطني چيزي غير از پاكي دل نباشد. مراقبت از آلودگي‏هاي دل و صفا دادن به آن همان طهارت جان و روح آدمي است. پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) مي‏فرمايد: «خداوند تبارك و تعالي به چهره‏ها و دارايي‏هاي شما نمي‏نگرد بلكه به دل‏ها و كرده‏هاي شما مي‏نگرد»(49) و در جاي ديگر فرموده است: «اگر شيطان‏ها بر گرد دلهاي آدميان نمي‏گشتند، هر آينه انسانها ملكوت را مي‏ديدند»(50) و از حضرت مسيح(ع) نقل شده است كه، «اگر شهوت‏ها دلها را از هم ندرند و طمع، آلوده‏شان نسازد و نعمت برخورداري آنها را سخت نگرداند، بزودي ظرفهاي حكمت خواهند شد» و امام مجتبي(ع) فرموده است: «سالمترين دلها دلي است كه از شبهات پاك باشد» و امام باقر(ع) فرموده است: «هيچ دانشي چون سلامت جويي نيست و هيچ سلامتي چون سلامت دل نيست». (51)
اصولاً گناه سبب پريشاني دلها مي‏شود و از اسلوبشان باز مي‏دارد و آرامش دلها و آسايش آنها را از هم مي‏پاشد و بدين خاطر است كه علي(ع) مي‏فرمايد: «هيچ دردي براي دلها، دردناك‏تر از گناهان نيست»(52) و در بيان ديگر بهداشت باطن و پرهيز از دردهاي روحي را حتي مقدمه بهداشت جسم شمرده است، آنجا كه علي(ع) فرموده است: «همانا پرواي از خدا، داروي درد قلوب شماست و بينا كننده دلهايتان و شفا بخش بيماري جسمهايتان و اصلاح كننده تباهي سينه هايتان و پاك كننده آلودگي جانهايتان و زداينده ي نابينايي ديدگانتان»(53) و بالأخره در بيان ديگر، گناهان را اساس ويراني دلها شمرده است. زيرا كه فرموده است: «هيچ دردي براي دلها دردناكتر از گناهان نيست». (54)
عوامل نشاط دل و بهداشت باطن
پيامبر اكرم(ص) در حديثي ياد مرگ و تلاوت قرآن را و در حديث ديگر خداو تلاوت قرآن را و در روايت ديگر موعظه و حكمت را موجب نشاط باطن مي‏داند. (55) چه اين كه در همين راستا امام صادق(ع) استغفار را سبب حيات دل و طهارت باطن مي‏دانند. همچنين پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) مي‏فرمايد: «اگر مي‏خواهي دلت نرم شود مستمند را اطعام كن و بر سر يتيم دست نوازش بكش»(56) و يا اينكه فرموده است «دلهاي خود را به رقّت عادت دهيد و زياد بينديشيد و از خوف خدا بسيار بگرييد». (57)
د) مداومت بر وضوء و طهارت جسم و جان

قرآن كريم مي‏فرمايد «اي كساني كه ايمان آورديد هرگاه براي نماز برخاستيد صورتها و دستهايتان را تا آرنج بشوييد و سرهايتان و پاهايتان را تا برآمدگي روي پا مسح كنيد… خدا نمي‏خواهد شما در رنج بيفتيد بلكه مي‏خواهد كه شما را پاكيزه سازد و نعمتش را بر شما تمام كند، باشد كه سپاس، گزاريد». (58) آيه شريفه به صراحت بيان مي‏كند كه وضوء موجب پاكيزگي مي‏شود و اين شامل طهارت باطن مي‏گردد. اهميت وضو به قدري است كه پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) اجر و مزد معنوي آن را علي الخصوص در سرماي شديد زمستان چنين فرموده است: «هر كس در سرماي شديد وضو را به طور كامل بگيرد، دو سهم اجر دارد. »(59) و در بيان ديگري فرموده است «هر گاه بنده وضو گيرد گناهانش همچون برگهاي اين درخت فرو مي‏ريزد»(60) و بالأخره اينكه، نماز كه ستون و عمود دين است جز با طهارت ظاهري و معنوي انجام نمي‏پذيرد و كليد آنرا وضو دانسته‏اند، اهميت طهارت ظاهري و باطن وضو نه تنها به اينجا ختم نمي‏شود بلكه در بيان ديگر آمده است وضو روي وضو موجب مي‏شود كه ده ثواب ديگر بر او نوشته شود، و در سخن ديگر، خداوند توبه او را بي آنكه استغفار كند تجديد گرداند، و در كلام آخر، موجب روشنائي روي روشنائي يعني نورٌ علي نور، دانسته‏اند، حقيقتاً غير از اسلام كدام آئين ديگري وجود دارد كه نسبت به طهارت ظاهر و باطن اينهمه سفارش كرده باشد و پيروانش را با وعده‏هاي عالي نسبت به آن ترغيب نموده باشد تا آنجا كه پيامبر اكرم(ص) مي‏فرمايد: «در روز قيامت خداوند امّت مرا، بر اثر وضو با چهره‏هاي زيبا و دست و پاي سپيد محشور مي‏كند، (61) و يا اينكه، كسي كه با طهارت بخوابد همانند روزه دار شب زنده دار است و يا اينكه فرموده است «زياد وضو بگير تا خداوند عمر تو را زياد كند. اگر توانستي شب و روز با طهارت باشي اين كار را بكن زيرا اگر در حال طهارت بميري شهيد خواهي بود». (62) خلاصه اينكه حضرت رضا(ع) درباره حكمت وضو فرموده است: «براي اين كه بنده در حال مناجات با (خداوند) جبّار پاك باشد، فرمان او را اطاعت كرده از آلودگيها و نجاست پاكيزه گردد به اضافه اينكه وضو سبب از بين رفتن كسالت و زدودن خواب آلودگي و پاك ساختن دل براي ايستادن در حضور خداوند جبّار مي‏شود». (63)
هـ) ازدواج و بهداشت ظاهري و باطني

در متون ديني و غير آن ثابت شده است كه ازدواج سهم به سزائي را در سلامت فرد و جامعه دارد و قرآن كريم در مقام تشويق به آن مي‏فرمايد: «آنهائي كه بي همسرند و غلامان و كنيزان درستكارتان را همسر دهيد. اگر تنگدست باشند خدا آنان را از فضل خويش توانگر كند و خدا گشايشگر و داناست»، (64) و در آيه ديگر فرموده است «و از نشانه‏هاي او اين است كه براي شما از خودتان همسراني آفريد، تا بدان‏ها آرام گيريد و ميانتان دوستي و رحمت نهاد. آري در اين (نعمت) براي مردمي كه مي‏انديشند بي گمان نشانه هايي است». (65)
ازدواج و انتخاب شريك زندگي، از جهات گوناگون در سلامت جسم و روان انسان نافع است كه يكي از آنها پاسخ صحيح و مثبت دادن به غريزه جنسي است و ديگر اينكه نجات انسان است از انزوا و تنهائي، كه در صورت عدم ازدواج، انسان گرفتار آن مي‏گردد و در نتيجه تبعات زيان آورش را مي‏بيند. پيامبر اعظم(ص) در بياني فرموده است «هر كه دوست دارد كه پاك و پاكيزه خدا را ديدار كند با داشتن همسر به ديدارش رود»(66) و در بياني ديگر فرموده است «در اسلام هيچ بنايي ساخته نشد كه نزد خداوند محبوبتر و ارجمندتر از ازدواج باشد»(67) و در تشويق و ترغيب اين امر در سخنان ديگر پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) چنين آمده است «همسردار خفته نزد خدا فضيلت دارد بر بي همسر روزه گير شب زنده دار»، (68) اهل و عيال اختيار كنيد، زيرا كه اين كار
روزي شما را بيشتر مي‏كند و يا بي همسران خود را همسر دهيد زيرا با اين كار خداوند اخلاق آنان را نيكو مي‏گرداند و روزيهايشان را زياد مي‏كند و بر جوانمرديهاي آنان مي‏افزايد»(69) از سوي ديگر افرادي كه در انتخاب همسر كوتاهي مي‏كنند مورد مذمّت قرار گرفته‏اند. امام صادق(ع) مي‏فرمايد: «بدترين مردگان شما بي همسرانند»(70) و يا بدترين افراد شما بي همسران شمايند، دو ركعت نماز فرد همسردار بهتر است از هفتاد ركعت نماز فرد بي همسر»(71) مسئله ازدواج در اسلام به لحاظ منافع فردي و اجتماعي و بهداشتي كه دارد آنقدر مورد اهتمام دين واقع شده كه روايات بسياري در ستايش افرادي است كه نسبت به ازدواج جوانان اقدام مي‏كنند و يا تشويق به تسريع در ازدواج دختران، و يا نكوهش مهريه سنگين و يا خدمت به زن و شوهر مطرح كردن حقوق هر يك از آنها و دهها مورد ديگر در اين راستا كه از طريق پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بيت(ع) او صادر شده است.
و) رعايت آداب سفره و سلامت جسم و جان

اين موضوع نيز در بهداشت آدمي نقش فراواني دارد و اسلام در اين راستا توصيه‏هاي اكيدي كرده است، امام مجتبي(ع) در برخي از آداب سفره فرموده است «بايد لقمه‏ها را كوچك برداشته و غذا را خوب جويده و در هنگام خوردن به صورت مردم نظر نكند»(72) و حضرت صادق(ع)
فرموده است «هر كس قبل و بعد از غذا دستهايش را بشويد در اول و آخر آن غذا، به آن بركت داده شود وتا زنده است در رفاه بسر برد و از بيماري جسمي در امان ماند»(73) و در بيان ديگر فرموده است كه پيامبر(ص) از فوت كردن در غذا يا آشاميدني نهي فرموده است و در سخن ديگر فرموده است «ظرفهاي خود را بدون در پوش نگذاريد، زيرا هر گاه روي ظرفها پوشيده نباشد شيطان در آنها آب دهان مي‏اندازد و هر چه بخواهد از آنها بر مي‏دارد»(74) از امام كاظم(ع) از آدم فرومايه سؤال شد، فرمود «كسي كه در كوچه و بازار مي‏خورد»(75) و باز چنين روايت شده است كه «نشستن بر سر سفره را طولاني كنيد كه اين اوقات از عمر شما به حساب نمي‏آيد» و از علي(ع) روايت رسيده است كه «غذاي داغ را سرد كنيد زيرا وقتي غذاي داغ در برابر پيامبر(ص) نهاده شد فرمود: «بگذاريد تا سرد شود. خداوند به ما آتش نمي‏خوراند و بركت در غذاي سرد است. »(76)
آثار پاكيزگي

الف) دنيوي

از برخي روايات گذشته چنين استفاده مي‏شود كه مراعات كردن اصول بهداشت ثمراتي را در پي دارد كه بعضي از آنها عبارتند از طولاني شدند عمر، بالا رفتن سطح سلامت و توانائي بشر، تأمين رفاه جسمي و رواني، جلب رضايت و محبوبيت خداوند، دوري از شباهت داشتن به يهودان، تكميل شدن ايمان، عمل به اقتضاي فطرت، افزون شدن فصاحت انسان، و به خشم آوردن شيطان، نام نيك پيدا كردن، محو شدن بوي بد در انسان، احياي قلب، بي‏نيازي از طبيب، بركت در رزق و جلوگيري از تهيدستي، نجات از اضطراب و پريشاني، اتمام نعمت از ناحيه پروردگار، از بين رفتن كسالت و تنبلي، مصونيت از وسواس شيطاني، و بالأخره اينكه اقتدا به سيره و سنّت پيامبران و دهها مورد ديگر از آثار بسيار نيك مراعات اصول بهداشت جسم و جان شمرده شده است.
ب) اخروي

اصولاً همه اعمال انسان در دنيا بازتاب آخرتي دارد چرا كه دنيا در كلام دين مزرعه و مقدمه آخرت معرفي شده است و مسئله مورد بحث ما نيز از اين قاعده مستثني نيست، اهميت دادن به مسئله بهداشت ظاهر و باطن همانطور كه داراي ثمرات دنيوي است، ثمرات اخروي را نيز در بر دارد كه به برخي از آنها كه رواياتشان ملاحظه شد اشاره مي‏گردد.
برخي از ثمرات اخروي آن عبارتند از، دخول در بهشت، هفتاد برابر شدن ثواب نماز، پذيرفته شدن نماز، سپري در برابر آتش، آسان شدن حساب و كتاب، حفظ دين، سلامت دل، فرو ريختن گناهان، دسترسي به اجر شهيد و شهادت، ديدار خداوند با جسم و جان پاكيزه، در زمره نيكان قرار گرفتن و دهها مورد ديگر كه از ثمرات اخروي مراعات بهداشت جسم و جان شمرده شده است.
پي‏نوشت‏:

1. كتاب بهداشت حوزه‏ها، انتشارات وزارت بهداري، ص 25.
2. همان مدرك، ص 27.
3. سوره مباركه بقره، آيه 22.
4. سوره مباركه نساء، آيه 57.
5. سوره مباركه مائده، آيه 99.
6. كتاب مكارم الاخلاق.
7. سيري ديگر در نهج الفصاحه، مؤلف: مرتضي تنكابني، ص112.
8. مدرك قبلي، ص 113.
9. همان مدرك ص113.
10. همان مدرك، ص360.
11. سنن النبي (صلی الله علیه و آله و سلم)، مؤلف: علامه طباطبائي، ص 274.
12. سيري ديگر در نهج الفصاحه، ص 599.
13. همان مدرك، ص599.
14. همان مدرك، ص 600.
15. همان حديث 22.
16. سنن النبي، مولف علامه طباطبائي، ص113.
17. سيري ديگر در نهج الفصاحه، ص 72.
18. سنن النبي مؤلف علامه طباطبائي، ص 144.
19. همان مدرك، ص 145.
20. سنن النبي (صلی الله علیه و آله و سلم)، ص160ـ150.
21. سوره مباركه مدثر، آيه 4.
22. سنن النبي(صلی الله علیه و آله و سلم)، ص 117.
23. همان مدرك ص 113، سيري ديگر در نهج الفصاحه، ص564.
24. سيري ديگر در نهج الفصاحه، ص564.
25. همان مدرك، ص565.
26. سنن النبي (صلی الله علیه و آله و سلم)، ص174.
27. همان مدرك، ص182.
28. سوره مباركه احزاب، آيه 33.
29. منتخب الميزان الحكمه جلد 2، ص625.
30. همان مدرك، ص 625.
31. همان.
32. مكارم الاخلاق طبرسي ـ حلية المتقين مجلسي ـ وافي كتاب المطاعم.
33. زندگي نامه چهارده معصوم ـ مولف آزاد مهر، ص58.
34. منتخب ميزان الحكمه جلد 2، ص 619.
35. همان مدرك، ص607.
36. همان مدرك، ص 607.
37. همان مدرك، ص 609.
38. همان مدرك، ص 39، حديث 251.
39. همان مدرك، ص 39، حديث 252.
40. همان مدرك، ص 39، حديث 257، 258.
41. همان مدرك، ص 39، حديث 261.
42. همان مدرك، ص 40، حديث 264.
43. همان مدرك، ص 108.
44. همان مدرك، ص108.
45. همان مدرك، ص1025.
46. همان مدرك، ص 1025.
47. همان مدرك، ص1025.
48. همان مدرك، ص 1025.
49. منتخب ميزان الحكمه جلد 2، ص 849.
50. همان مدرك، جلد 2، ص 849.
51. همان مدرك، جلد 2، ص849.
52. همان مدرك، ج2، ص853.
53. همان.
54. منتخب ميزان الحكمه، ج 2، ص855.
55. همان.
56. همان.
57. همان.
58. سوره مباركه مائده، آيه 6.
59. منتخب ميزان الحكمه، ج2، ص1061.
60. همان.
61. همان.
62. همان.
63. همان.
64. سوره نور، آيه 32.
65. سوره روم، آيه 21.
66. منتخب ميزان الحكمه، ص 457.
67. همان.
68. همان.
69. همان.
70. همان.
71. همان.
72. منتخب ميزان الحكمه، ج1، ص41.
73. همان، ص41.
74. همان.
75. همان.
76. همان.

 

دسته‌ها: مقاله

حمید حاجی اسمعیلی اردکانی

من معلم و اندکی طلبه ام .....

2 دیدگاه

سيدمحمدحسين موسوي هفتادر · 07/04/2014 در 6:19 ب.ظ

استاد گرامي و عزيز.واقعا كه سايت بسيار زيبا و عالي داريد آقاي حاج اسمعيلي.به وبلاگ روستاي هفتاد نيز اگر افتخار مي دهيد سر بزنيد و ارزيابي خود رااز وبلاگ بيان كنيد.

    حمید حاجی اسمعیلی اردکانی · 15/04/2014 در 7:19 ق.ظ

    سلام برادرم چشم حتما

دیدگاهتان را بنویسید

Avatar placeholder

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *